بغض

ساخت وبلاگ
این هفته پر از ماجرا بود...از رفتن بهترین دوستم بگیر تا دعوت خواهرم به رستوران و سورپرایز تولد گرفتنم برای یکی از دوستای ارشد و ... سه شنبه بود که تصمیم گرفتم ناگهانی برم دانشگاه. باید استادم می دیدم و در مورد یه مسئله ای باهاش مشورت می کردم که این الگوریتم نتیجه اش درسته یا نه! تقریبا یه هفته بیشتر بود که نرفته بودم... وقتی رسیدم صدای اذان بلند شده بود و می دونستم اساتید ناهار و نمازن برای همین ی بغض...
ما را در سایت بغض دنبال می کنید

برچسب : شیرینی, نویسنده : 8possetivemind4 بازدید : 40 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 18:43

این روزا بیشتر از همیشه حس تنهایی می کنم. ترس از تنهایی بدترین حسیه که تا حالا تجربه کردم... یه ترسی که بلاخره می دونستم سراغم میاد و  دیر یا زود باید باهاش کنار بیام! گاهی وقتا صمیمیت می تونه مرزها رو بشکنه و در وجود آدم رخنه کنه...به قدری که بدون اینکه هیچ نسبت خونی و فامیلی داشته باشه از خواهر هم نزدیک تر بشه. حالا دوستی که از خواهرم بهم نزدیک تر و صمیمی تره داره از ایران میره و من بار دیگه ا بغض...
ما را در سایت بغض دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8possetivemind4 بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 14 شهريور 1396 ساعت: 17:27